بلبل گلستان « ما اوحی »


شمسهٔ چرخ « الذی اسری»

دل او خازن خزانهٔ عشق


سر او مرغ آشیانهٔ عشق

صیت شرعش همه جهان بگرفت


هم زمین و هم آسمان بگرفت

انبیاء و رسل طفیل وی اند


اوست سرخیل و جمله خیل وی اند

ملکش خاک روب میدان است


عیسی اش پاسبان ایوان است

محترم بوده در جهان قدم


نور او پیش از آدم و عالم